شب سفید



                             من اون ناخدای غریب یه شهر 

که  با دست های تو راهی شده 

که قول داده هرجا پهلو گرفت 

همونجا مقصد اون بشه 

با اینکه مسیر، تمومی نداشت

می رفت  اما راه معلومی نداشت 

تا اینکه تورو دیدم از راه دور 

که چشمات چراغ این راه تاریک شده 

فقط کافیه عطرتو حس کنم 

به تو فکر کنم ، به تو فکر کنم 

تو هرگز نفهمیدی حس منو 

که عشقم به تو شهره ی شهر شده 

که تو این سردرگمی

یهو بارونِ که رو صورتم سرازیر شده 

حالا من موندم با خودم 

که بارون داره غرقم میکنه 

که حس میکنم فکر کردن به تو 

 منو با خودت روبرو میکنه 

که انگار دست های تو

 مسیرو تموم میکنه

 یا شاید  تموم جهان 

تو یک لحظه سقوط میکنه


شب سفید

 

              فریبنده فریبدم داد رهایم کرد              

دست هایم را در دست های باد قرار داد و 

فرار میکرد می ترسید از چه نمیدانم 

نگاهم کرد از آن دور 

اشکِ چشمانش غریقم کرد 

قدم برداشتم به سمت اش 

دور شد و  محو گردید 

واقعا رهایم کرد؟ 

من مشکوک من دلسرد من غمگین 

نه راه پس نه راه پیش

نه گریه میکنم نه بغض

نه می خندم نه دلگیرم

همانجا که رهایم کرد ایستادم

ماتم در شوکم 

تصور میکردم می آید با خنده 

می گوید دروغ گفتم شوخی بود به من برگرد

هیچ کس نشنید صدایی را ؟ 

من بودم قلبم بود 

نابود شد بشکست و کسی نشنید 

در میان این حال و احوالم 

کسی از دور صدایم کرد

برگشتم

 نگاهش آشناست انگار 

گفت با لبخند 

دوستت دارم نمیشد بگذرم از تو 

قلب بشکستم تکانی خورد 

با آن حال زارم آمدم دستانت را بگیرم که 

چهره ات در هم شدو در یک آن پودر شد

تو تصورِ منِ دلواپس بودی؟ 

چهره ام سرد  و دلم خالی است 

با خودم می گویم یک چیز 

 

چرا دستانم را رها کردی و با  گریه

مسیر را برای من تمام کردی؟


شب سفید

                            هوا خوب است 

هنوز هم از پشت پنجره ی خانه هایمان 

پرواز پرستو های مهاجر که بی پروا

دنبال آشیانه ای نرم و گرم می گردند حس می شود 

هنوز هم نسیم بهاری صورت بی آلایش مارا زیباتر می کند 

باد دقیقا از مسیری می وزد که مارا باخودش درگیر کند 

انگار می داند که باید مارا همراهی کند 

در این مسیر که بارها  از آنجا عبورکرده ام

چیزی نهفته است 

هربار متفاوت تر حس اش کرده ام 

مگر می شود هربار از یک مسیر رد شد و حس تازه ایی نداشت؟ 

با تو از خاک می گویم 

از گل ها از جوانه ها 

از بوی خوبه خاکِ هنگام باران

یا حتی از شبنم های صبحگاهی 

یا حتی از ارتفاعات و بارش باران بهاری

مه های طولانی 

مه های رازآلودِ همین حوالی

چند بار زیر باران رقصیدی؟ 

آیا تو سبزه های عید را بوییدی؟ 

آیا در یک نگاه عاشق گلِ نرگس شده ای؟ 

هوا خوب است 

هنوز هم عشق از پنجره های بسته عبور می کند 

و خانه را غرق می کند


شب سفید

آخرین جستجو ها

طراحی وب سایت و فروشگاه انترنتی جویندگان طلا 09102191330 | 09102181088 خرید و فروش اینترنتی انواع پارکت فروشگاه آنلاین اینترنتی bestforu هر چی که بخوای هس شغل جدید خرید اینترنتی قطعات دامپتراک HD465 برندسازی تجاری سختی گیر رزینی عروس خانم